موضوع: "بدون موضوع"

معرفی کتاب

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 27ام آبان, 1394

کتاب : رازهای تسخیر قلب همسر

این کتاب با نویسندگی آقای مسلم داودی نژاد با موضوع جنبه های روان شناسی زناشویی مشتمل بر 10 فصل تدوین گردیده است.
فصل اول: با عنوان رازی با نام گنج آرامش در مورد آرامش و راههای رسیدن به آن در زندگی زوجین با استاد به آیات و روایات می باشد .
فصل دوم: با عنوان رازهای تفاوت روان شناسی زن و مرد که به معرفی تفاوتها و تأثیر شناخت این تفاوتها در توقعات زوجین می پردازد.
فصل سوم: رازهایی از عشق و محبت. راههای ابراز عشق و معجزه آن در گرمی بخشی به زندگی زوجین
می پردازد .
فصل چهارم : رازهایی در مورد ارتباط با خانواده همسر . به سؤالها و مشکلات و ارائه راهکار آن می پردازد .
فصل پنجم: رازهای کنترل خشم. این فصل به عواقب عدم کنترل خشم و تأثیر آن در ارتباط کلامی و راههای داشتن ارتباط کلامی صحیح می پردازد.
فصل ششم: رازی به نام اجتماعی بودن همسران
فصل هفتم: رازهایی مهم از زندگی همسران خوشبخت
فصل هشتم: رازهایی از روابط جنسی همسران
فصل نهم: رازی ترسناک به نام خیانت
فصل دهم: رازهایی از احکام و مسائل شرعی
در پایان هر فصل آزمون روانشناسی در ارتباط با همان فصل همراه با نحوه نتیجه گیری بیان گردیده است. لازم به ذکر است برای تهیه این کتاب می توانید یا با خرید اینترنتی از طریق سایت www.14book.ir اقدام نمائید یا اینکه از طریق ثبت نام در کتابخانه حوزه علمیه الزهرا(س) اقدام به خرید این کتاب نمائید. (با تخفیف 10%)

 

هفته کتاب و کتابخوانی

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 23ام آبان, 1394

روز کتاب و کتابخوانی ، روز مسلمانان فرهنگ دوست و دانشور است که کتاب هایمان در آموزش معرفت و آداب ، از همه آثار، برتر و والاترند. «قرآن» بزرگ ترین و آموزنده ترین کتاب آفرینش ، کتاب ماست «نهج البلاغه» که دانستنی ها و خورشید گرمی بخش هدایت و صلاح است، از آن ماست. صحیفه سجادیه که با شیرین ترین بیان، جامع دریای راز و نیازهاست، از ماست. ولی چرا می گوییم از آنِ ماست؟ از آن بشر است! از آن همگان است، زیرا «رحمه للعالمین » است.

هفته کتاب و کاتبخوانی بر پیروان بزرگترین کتاب خلقت، «قرآن مجید» گرامی باد.

چکیده مقاله : فرهنگ تبلیغ در رسانه ها ، ثمرات و آسیبها

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 9ام آبان, 1394

 موضوع این پژوهش فرهنگ تبليغ در رسانه ها،ثمرات وآسيب هامي باشد.
فرهنگ در لغت:به معناي ادب،تربيت،دانش،علم،معرفت وآداب ورسوم مي باشد.
فرهنگ در اصطلاح:مجموعه علوم ومعارف وهنرهاي يك قوم ميباشد.
تبليغ درلغت:ازريشه (ب ل غ) به معناي رسيدن از باب تفعيل به معناي رساندن.
تبليغ در اصطلاح:رساندن مجموع اطلاعاتي به مخاطب به منظوراقناع و برانگيختن احساسات او به سود يا برضد يك موضوع است.
رسانه در لغت:به معناي وسيله ي رساندن ميباشد.
رسانه دراصطلاح :به معناي هر وسيله اي است كه مطلب يا خبري رابه اطلاع مردم ميرسا ند.مانند: (تلويزيون ،راديو،روزنامه و..معناشده است.)
فرهنگ تبليغ در جامعه امروزي امري اجتناب ناپذير است . و امروزه با توجه به گستردگي ارتباط ميان ملتها و اقوام تاثير پذيري ها چنان گسترش يافته كه همگوني هاي فراوان ميان فرهنگ ها به سهولت آنها را به هم نزديك ساخته است.
راديو ، تلويزيون ، مطبوعات،سينماها وتئاتر ها، همچون تيغ دو دم مي مانند كه گاه حيات آفريني مي كنند و گاهي توفان نوميدي و يأس به پا مي نمايد.ارتباط تنگاتنگ خانواده ها و افراد با آنان ،نقش تأثير گذار هر يك در الگو دهي فكري فرهنگي و امواج گسترده هر يك در جامعه و شهر و روستا ،ويژگي خاصي به اين ابزار هاي متنوع و پر جاذبه داده است.
اين پژوهش با اهداف متعددي تدوين شده كه از آن جمله مي توان به اين موارد اشاره كرد:
1- افزايش آگاهي و شناخت خويش از رسانه ها در زمينه چگونگي تبليغ آن
2- روشنگري در اين زمينه كه رسانه ها فايده هاي زيادي براي جامعه دارند ولي در كنار اين مضرات و آسيب هاي زيادي نيز وجود دارد.
پژوهش حاضر در صدد پاسخ گويي به سوالات ذيل ميباشد:
1- فرهنگ تبليغ در رسانه ها چگونه است؟
2- رسانه ها چه ثمرات و مضراتي براي جوامع اسلامي دارد؟
فرضيه هاي اين پژوهش عبارتند از :
1-چنين به نظر ميرسد كه فرهنگ تبليغ در رسانه ها يكي از ابزار وعوامل تعليم وتربيت ميباشد.
2- چنين تصور ميشود كه سبك زندگي غربي روي پرده سينما از آسيبهاي رسانه ها ميباشد.
3-متصور است كه رسانه ها تاثير شگفت انگيزي در رفتار ،گفتارواخلاق مخاطبان خود خواهند داشت.
كليد واژه هاي تحقيق عبارتند از :فرهنگ،تبليغ،رسانه،ثمرات،آسيب ها

منبع : کاری از گروه رشد یاسین 3، استاد راهنما سرکار خانم رشیدی نوا

ای خدا

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 29ام مهر, 1394

ای خدای ابا عبدالله «یا لیتنا کُنّا مَعَکَ» ما را آکنده از صداقت و اخلاص کن

ای خدای عباس، تنها توئی که می توانی عشق را با جنگاوری و ادب را با دلاوری در وجود کسی متجلی کنی، ما را برحمت ساقی ابوفاضل از این فضائل سیراب کن .

ای خدای زینب، تو را به عظمت زینب که جلوه ای از جلال زینب را به مردان و زنانمان بنمایان تا جلوه های زیبایی دنیا در نگاهشان رنگ ببازد.

ای خدای علی اکبر، ما را در سنت ذبح عزیزان پیش پای محبوب، شیعه حسین قرار ده

ای خدای سکینه، به هنگام ظهور مصیبت، آرامش و سکینه ای عنایتمان کن که درد و داغ و بلا را چون لطف و مهر و صفا برجان خویش بپذیریم و زبان جز به مدح و شکر تو نگشاییم.

ای خدای قاسم، حلاوت شهادت - شیرین تر از عسل- به ذائقه مان آشنا کن

ای خدای علی اصغر، تویی که به کوچکترین سرباز حسین برترین کمال را بخشیده ای عشق و وفا را از شیعیان حسین دریغ نمی کنی، نکن.

ای خدای حبیب، دلمان را تا واپسین دم کهولت و پیری همچنان جوان عشق حسین بدار.

ای خدای ذوالجناح، وقتی اسبی در آستان حسین به معرفتی چنان دست می یابد روانیست که ساکنان کوی او محروم از معرفت بمانند ما را تا کمترین پایه معرفت حسین تعالی ببخش.

ای خدای کربلا، ما را روز به روز بااین حقیقت که مقربانت را جام بلا بیشتر می دهی، آشنا تر کن

ای خدای عاشورا، داغ فرزندان حسینرا و مصیبت شیعه را به ظهور حضرت منتقم تسلی ببخش .

چه می شد اگر ...

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 28ام مهر, 1394
  • چه می شد اگر همه ی زندگی ما به خاطر خدا و در راه او انجام می گرفت و هر کس در هر حالی، رضایت الهی را بر همه چیز مفدم می داشت ؟!
  • چه می شد اگر حمنایت ها و انتقادها، موافقت ها و مخالفت ها، گفته ها و نوشته ها، فریادها و سکوت ها، حب ها و بغض ها همه و همه، بوی اخلاص به خود گرفته ، فقط برای خدا و در راه او بود .
  • چه می شد اگر همه ی دوستان به جای اظهار حرف دل خواه دوست، حقیقت را به دوستشان می گفتند و به جای دورویی، همچون آینه، خوبی ها و بدی های هم را در یکدیگر منعکس می کردند؟
  • چه می شد اگر جوانان در انبوه مدرک گرایان، به درک می اندیشیدند و بیش از خود، خدا در نظرشان مطرح بود و بیش از حقوق، برایشان حق ارزش داشت؟
  • چه می شد اگر همه ی مردم، روحیه ی ایثار و از خودگذشتگی و توان استقامت در برابر چشمک های پول، مقام و موقعیت را داشتند و در غوغای دنیا گرایی، رد پای معنویت را گک نمیس کردند و همه ی صاحب منصبان، مصلحت عمومی را بر خصوصی و مصالح مسلمانان را بر مقرّبان ترجیح می دادند؟
  • چه می شد اگر همه، حق را از باطل، اخلاص را از نفاق، صفا را از جفا و منطق را از مغالطه تشخیص می دادند و با آگاهی و بصیرت در راه انجام وظیفه، از جان و مال و آبروی خود دریغ نمی کردند؟
  • چه می شد اگر تنوع به جای تجمل، ضرورت به جای تشریفات، تعهد به جای تملق، عشق بازی به جای بازی با عشق، مدال شرف به جای طوق لعنت، آب به جای آب نما، تقوا محوری به جای پول محوری و حقیقت به جای سراب می نشست! کاش سطح زندگی محرومان و مسئولان جامعه یکی می شد و عدالت اجتماعی در تمام ابعادش تحقق می یافت و عطر ظهور منجی عالم در همه جا می پیچید؟
  • چه می شد اگر انتظار ما ازامام مهدی (عج) به اندازه ی انتظار از میهمان بود و حیاط دل خود را جهت حضور محبوب جارو می کردیم و هر لحظه منتظر قدوم مبارک عزیزی می شدیم؟
  • چه می شد اگر چشم دلمان هم باز می گشت. تا عیب خویش را با آن می دیدیم. و وای از روزی که این چشم، کور باشد! «فانّها لاتعمی الابصار و لکن تعمی القلوب الّتی فی الصدور؛ به راستی چشم های ظاهر نابینا نمی شوند، بلکه دل هایی که در سینه هاست کور می شوند».(حج/46)  و مولایمان حضرت علی (ع) چه نیکو فرموده است :« فقدالبصر اهون من فقد البصیره؛ نداشتن بینایی آسان تر از نداشتن آگاهی است». (غررالحکم)