« در رثای امام حسن عسکری(ع)معرفی کتاب »

دل نوشته

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 3ام آذر, 1394

باسمه تعالی

در یک صبح دل انگیز بهاری، صدای زیبای پرندگان و شرشر باران به گوش می رسید، پروانه ای زیبا روی شاخه ی گل نشسته بود، چند ماهی کوچک در حوض باغچه ای که در حیاط بود، به این طرف و آن طرف می رفتند، طوریکه زیبایی طبیعت را دوچندان کرده بودند، غرق در زیبایی طبیعت بودم که ناگهان متوجه شدم پرنده ای پایین درخت افتاده و بالهایش زخمی شده طوریکه توان پرواز ندارد، به سمتش دویدم آنرا با خود به خانه بردم، بعد از چند روز مراقبت از آن بالش خوب شد به طرف پنجره آمدم تا رهایش کنم همین دم که پنجره را گشودم پرواز کرد و روی شاخه ی درخت نشست و شروع به آواز خواندن کرد، بعد از آن هر وقت متوجه حضور من می شد، شروع به آواز خواندن می کرد، دیگر از آن روز به بعد آن پرنده ی کوچک از روی آن درخت نرفت که نرفت، ماند و ماند، تا اینکه لانه اش را همان جا درست کرد و بچه هایش نیز روی همان درخت بزرگ شدند، من وفا و قدردانی را از آن پرنده ی کوچک یادگرفتم که اگر کسی خوبی در حق من کرد فراموش نکنم و همیشه قدردان خوبی و محبت های او باشم. خدا را به خاطر همه نعمت هایش شکر می کنم که اگر نیک بنگریم در هر یک از پدیده های اطراف ما درس بزرگی برای عبرت گرفتن و بیش از پیش به وجود خدا پی بردن وجود دارد.

به امید روزهایی که به اتفاقات پیرامون خود با چشم باز بنگریم.

پیام دل نوشته :

1. اگر بخواهید نعمت های الهی را شمارش کنید نمی توانید .

2. تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز.

3. اگر کسی خوبی در حق ما کرد فراموش نکنیم و بالعکس بدی در حق ما کرد آنرا فراموش کنیم.

4. تو باران باش و ببار، مپرس پیاله های خالی از آن کیست.

دلنوشته : خانم طیبه حیدری / طلبه پایه چهارم


فرم در حال بارگذاری ...