« آسيب شناسي پژوهشانتظار »

آسمان غمگين

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 6ام آبان, 1393

در زمين نور خدائي جلوه كرد          آدمي را ساكن ميخانه كرد

نوري از حيدر كه نامش را خدا         از ازل بنوشت بر دشت بلا

آن زماني كه خدا آدم سرشت           يا حسين با سرخي خون مي نوشت

هر روز غروب كه به آسمان مي نگرم و سرخي تنگ غروب را مي بينم از خود مي پرسم چرا آسمان اين گونه سرخ است . آخرين پرتو خورشيد را كه از افق دور مي بينم مي انديشم كه چه حكمتي است در اين هنگامه ميان خورشيد آسمان و سرخي افق.

لحظه اي مرغ انديشه ام را به سمت كربلا به پرواز درمي آيد و به ياد مي آورم حكايت تلخ آن ديار بلا را، غريبي فرزند فاطمه(س) و تشنگي اولاد علي(ع) نگاه شرمنده عباس (ع) و بي كسي زينب (س) همه را از خاطر غم انگيزم مي گذرانم و به ياد عصر عاشورا و خون مظلومان كربلا كه دشت را رنگين نموده بودند مي افتم و سرِّ سرخي دمِ غروب را مي يابم، آنروز آسمان در كربلاي حسين مظلوم آينه اي شد كه انعكاس آن واقعه را تا ابد  در خود نهاد و هر دمْ غروب خورشيد به جهان و جهانيان تصوير آن واقعه را نمايان مي كند و مي فهماند كه اي عالم بنگريد اين خون شهيدان كربلاست كه آن روز بي گناه بي هرگونه ظلمي بر زمين ريخته شد گرچه زمين شرم نمود و خون اولاد رسول را در خود پنهان نمود اما من فرياد برمي آورم «اين لطالب بدم مقتول كربلا» كجاست كسي كه انتقام خون كشته شده هاي كربلا را بگيرد.

سرخي غروب، در اصل سرخي خون شهداي كربلاست كه در آينه قلب آسمان افتاد و هر روز ما را به ياد آن واقعه مي اندازد و مي فهماند كه هنوز حسين زنده است و خونش مي جوشد و تا ظلم و ستم از زمين و زمان محو نگردد آرام نخواهد نشست، به ما مي فهماند كه اي بشر نادان بدان كه در راه حق چه چيزي فدا شد و قدر اين همه ايثار و گذشت را بدان.

واقعه كربلا يك روز بود اما اينك سالهاست كه نگاه غم انگيز آسمان آن واقعه را به ياد ما مي آورد.

و من و تو به پاس خون اولاد رسول خاتم چه كرده ايم؟

منبع: از دلنوشته هاي خانم اعظم شاكري از اساتيد مدرسه

نظر از: حسینی [بازدید کننده]
حسینی

باسلام حضوراستادگرانقدرسرکارخانم شاکری

ازمتن زیباوارزشمندشمااستفاده کردیم.
اجرکم عندالله_شاگردشما:سیده فاطمه حسینی اززنجان

1393/09/07 @ 18:04


فرم در حال بارگذاری ...