فوايد امر به معروف و نهي از منكر

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 6ام تیر, 1391

اگر امر به معروف و نهي از منكر باشد گناه و فساد جامعه را فرانمي گيرد . فسادگستران، ميدان فعاليت پيدا نمي كنند؛ گناه كار گستاخ نمي شود، ستم گران بي پروا به حق كشي نمي پردازند. اما ترك امر به معروف و نهي از منكر آثار زيانبار و عواقب خطرناكي دارد، و افراد و جامعه دچار آفات بسياري مي شوند كه سلامت دين و دنياي آنان را به خطر مي اندازد.

ترك امربه معروف و نهي از منكر موجب نزول عذاب و كيفرهاي الهي مي شود و بدان بر خوبان مسلط مي شوند، اشرار زمام جامعه را در دست مي گيرند و دعاها به اجابت نمي رسد و دنيا براي نفس گشيدن تنگ مي شود، زيرا ترك اين دو فريضه مهم، زمينه ترك كارهاي نيك و انجام كارهاي زشت و ناروا را پديد مي آورد، و با سكوت مردم به تدريج گناه امري عادي جلوه مي كند و زشتي گناه از منظر مردم زدوده مي شود، پس اهل گناه و اشرار بر مردم تسلط مي يابند و موجب كمبود ارزاق و بهره هاي مادي و معنوي زندگي مسلمانان مي شوند، بدين ترتيب فساد همه جا را فراخواهد گرفت و انسان ها هم مرده هايي متحرك و زنده نما خواهندبود .

پس بياييد همه با هم:

ياوران معروف باشيم، تا روسسفيد گرديم؛

دشمن منكر باشيم، تا دچار عذاب نشويم،

امر به معروف و نهي از منكر را زنده كنيم ، تا خودمان هم زنده باشيم،

احياگران اين دو فريضه باشيم تا به حيات امت برسيم .

امر به معروف و نهي از منكر

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 27ام خرداد, 1391

« ولتكن منهم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون؛ بايد از ميان شمنا جمعي دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند و آنان رستكارانند.»

انسان موجودي است كه ادامه حيات و تكامل وي تنها در ميان جمع و در ارتباط با ساير هم نوعانش امكان پذير است و لازمه هر زندگي اجتماعي ارتباط و همكاري و همياري افراد آن اجتماع است. از طرفي در هر اجتماع، افراد آن از همديگر تاثير پذيرفته و بر يكديگر تاثير مي گذارند.

در زندگي اجتماعي انسان، اين تاثير به حد اعلاي خود مي رسد. و بر همين اساس، سرنوشت افراد جامعه به گونه اي با يكديگر گره خورده است كه تصور اينكه در يك جامعه كه اكثريت افراد آن فاسد و ناصالح باشند، فردي صالح و شايسته از آب درآيد مشكل و تقريباً محال است. اين طور نيست كه فساد و زشت كاري ديگران تنها به خودشان محدود و منحصر باشد و به ساير افراد سرايت نكند. بلكه زشتي ها و منكرات و عاملان به آن به منزله زخم و جراحت در پيكر جامعه بشري هستند كه اگر فورا درمان نشوند و به صلاح و سداد بازنيايند، سراسر جامعه را فراگرفته و به سوي هلاكت سوق خواهد داد. براساس بينش اسلامي تمامي افراد جامعه نسبت به يكديگر مسئوليت متقابل دارند «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته» و نبايد نسبت به اعمال و رفتار و سرنوشت ديگان بي تفاوت باشند. و بايد امر به معروف و نهي از منكر در جامعه اسلامي پياده كنند. چرا كه امر به معروف و نهي از منكر از فرائضي است كه اجرا و ترك آن دائر مدار سعادت و فساد اجتماع است. امر به معروف انتشار خوبي ها و افشاندن بذي نيكي در كشتزار جان آدمي است تا به ثمر رسيدن هربذر، گلزار درون آن شكفته شود و در نتيجه جامعه گلزاري از ارزش ها، نيكي ها و فضيلت ها گردد. امر به معروف  اقژايش فضاي سبز خانه دل ها و كوير زدايي معنوي جامعه و جان كساني است كه از نيكي ها فاصله گرفته اند و نهي از منكر چراغ تابنده اي است كه ماهيت نيكي و ضد پليدي دارد. نهي از منكر بارش قطران زلال باران بر سرزمين گناهكار است كه شعله هاي معصيت را خاموش مي سازد و به گسترش تيرگي هاي قلبش پايان مي بخشد و چنين ويژگي هايي است كه اين فرايض نوراني را بر ساير فرائض امتيازي بزرگ بخشيده است. به سبب اين دو فريضه راه ها تامين مي گردد و مكاسب حلال مي شود، بواسطه اين دو واجب، حقوف مظلومان از ظالمان بازپس گرفته مي شود و به طور كلي امنيت فردي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي به سبب اين واجبات فراهم مي گردد.

يا فاطمه جان

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 28ام فروردین, 1391

مي كنم بر نام تو امشب نگاه

نام زيبا، مهربان و بي گناه

چون حديث عشق مي آيد به ياد

غم وجودم را دهد ناگه به باد

دختري از جنس نور از جنس آب

در برش شرمنده نور ماهتاب

مادرش بانوي اعلاي بهشت

نام او خالق از پاكان نوشت

دختر پاك نبي مصطفي(ص)

همسر شير خدايم مرتضي(ع)

كوثر بي مثل و همتاي حق

ياس خوش بوي گلستان هاي حق

خواند خالق نام او را كوثري

خلقت پاكش نبود از سرسري

عشق را تفسير زيبا مي كند

جان فداي جان مولا مي كند

عشق يعني فاطمه (س) حب علي (ع)

عشق يعني بيعت دل با ولي (ع)

عشق يعني سوختن پروانه وار

عاشقي كردن ولي ديوانه وار

فاطمه (س) نامت شفاي جان ماست

مرحم اين قلب بي سامان ماست

ایام فاطمیه بر عموم شیعیان تسلیت باد


شعر از:  دلنوشته هاي طلاب

اسلام عليك ايتها الصديقه الشهيده

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 14ام فروردین, 1391

Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 alse” LatentStyleCount="156″> تقديم به با نوي مدينه

مي خواهم از غربت غريبي بگويم كه در كنج تنهايي خويش روزها، زيرآفتاب سوزان مدينه فريادي از اشك برمي آورد و فريادش آنچنان رسا بود كه غاصبان بي رحم را نگران ساخت. اما چرا مردم مدينه اين فرياد را نشنيدند؟

راستي چگونه باور كردند كه دود آتش از خانه ي فاتح خيبر به آسمان بلند شود؟ چگونه تحير كودكان فاطمه (س) را به انتظا نشستند؟ در آن دم كه ياغيان، اوج غربت پدر، درياي اندوه و درد مادر را در صفحه ي اشك آلود چشمان زينب(س) كشيدند. چگونه تاب آوردند سر بر زانو نهادن حسن(ع) را؟ آيا در بقيع  بانوي گريه را نديدند؟ آن دم كه حديث «لا اسئلكم عليه اجرا الاالموده في القربي» را با خط اشك براي كوردلان مدينه املاء كرد. آيا آتش آه فاطمه (س) قلب هايشان را نسوزاند؟

در آن دم كه وصي پدر خويش را خانه نشين مي ديد؟ چگونه بي شرمانه شرم ريسمان را به نظاره نشستند در آم كه برگرد دستان شير خدا گره خورده بود؟

آري هنوز هم صداي مظلومانه ي «يا ابتاي» فاطمه (س) از كوچ هاي سرد مدينه به گوش مي رسد. اگر گوش دل باز كنيد صداي مظلومي ديگر را از بقيع خواهيد شنيد كه سر بر خاك غم آلود مادر نهاده و درد دل خويش را با مادر بازمي گويد. او مهدي (عج) است. همان كسي كه ديده به راه آمدن روزيست تا مردانه نداي «هل من ناصر ينصرني» مادر را لبيك گويد …

مطلب: دل نوشته طلاب

ايثار ياس

نوشته شده توسطمدرسه علمیه الزهرا (س) فامنین 22ام اسفند, 1390

فاش گويم شرح حال ياس را        تا كه بايد دُر شناس الماس را

داستان مرغ عشق و لانه اش          خانه احزان و از دردانه اش

فصه ايثار گل نشنيده اي                 ياس نيلي كي به باغي ديده اي

آنكه از او دين حق قوت گرفت         عالمي از نام او عزت گرفت

آدم و حوا بر او آمد پديد                  رويشان از حرمتش گشته سفيد

نار و جنت زير پاي فاطمه (س) است     قلب عالم چشمهاي فاطمه (س) است

گر نبودي فاطمه (س) احمد(ص) نبود     دين او نور ره سرمد نبود

گر علي (ع) بر قلب عالم پا نهاد           خالقش از بهر زهرا (س) آب داد

ليك درد سينه اش برآسمان                  معشر كبري به پا كرد و فغان

ناله جانسوز او برخاك و عرش          شعله زد سوزاند چوني آذرخش

گفت يارب در نبود باب من                چه ستمها رفت بر ارباب من

دارحق آتشگه اعدا شده                   قامتم از درد مولا تا شده

غنچه نشكفته ام در پشت در             شد فدايي بر سر راه پدر

اين جماعت دست مولا بسته اند        حرمت دخت نبي بشكسته اند

كرد نيلي صورتم دست عدو             كي توانم شد به مولا روبروليك

بارالهي زين جماعت خسته ام          همچو مرغي بال و پر بشكسته ام

جان زهرا(س) زين قفس آزاد كن     زين سبب قلب رسولت شاد كن

ليك يارب رهبر غم ديده ام              لاله هاي كوچك رنجيده ام

همسر مظلوم من را يار باش          گاه غمها بر دلش غمخوار باش

بعد من احوال مولا چون شود        ديده گريان او پرخون شود

همدم و سنگ صبورش مه شود       يا دوا و غمگسارش چه شود

كرد طوفان نالة زهرا (س) به عرش   صور اسرافيل گويا زد به فرش

شد مفسر سوره زلزال را                 چونكه جبرائيل ديد اين حال را

….

مطلب : دلنوشته طلاب